خب! دانشگاه به صورت جدی و رسمی استارت خورد! همین هفته‌ی پیش.

خیلی از حجم مطالب و انرژی‌ای که باید بذاریم برای "ارشد" جا نخوردم! انتظارش رو داشتم که توی هر ترم نیاز باشه چندتا کتاب رو (خیلی جدی) بخونم و غیره و غیره :)) ولی دیگه ناموسا 4تا کتاب 700-800 صفحه‌ای برای دوتا درس؟؟ بابا مصّبتو شکر :)))

 

دغدغه‌های زیادی توی سرم دارم که بعضی وقتا باعث میشن نتونم 100% انرژیمو بذارم برای خودم و کارهام می‌خوام اینجا خالیشون کنم تا هم دسته بندی بشن و هم از توی سرم خارج بشن.

  • کار: چند تا پیشنهاد مختلف و جذاب دارم که هرکدوم مزیت‌های خودشون رو دارن (یکی پول بیشتر، یکی کانکشن‌های خفن، یکی در راستای آینده‌ی صدراست، یکی خیریه‌ست، یکی دیگه هم هست که اوکی شده و مستقل از انتخاب یا عدم انتخابِ گزینه‌های دیگه داره پیش میره) تعداد جلسات و تعداد ساعت‌هایی که باید بذارم برای فکر کردن و رسیدن به یه نتیجه‌ی درست داره سر به فلک می‌کشه :|
  • دانشگاه: جدید بودن فضای ذهنی و نیاز به عادت کردنم به دنیای علوم انسانی، هم‌پوشانی کلاس ژرف با یکی از کلاس‌ها که هنوز راه حلی براش پیدا نکردم، ارتباطات انسانی توی دانشگاه جدید و .
  • زندگی شخصی که باااز هم تو اولویت چندم قرار گرفته و نمی‌تونم بهش برسم و ءش کنم :| مثلا کوه نمیرم! البته "دیدن دوستان" که برام توی این کَتِگوری از هر چیز دیگه‌ای مهم‌تر هست رو دارم انجام میدم، ولی واقعا فشار زیادی داره میاره و نمی‌دونم تا کی قراره اینجوری پیش بره؟!
  • حالا این وسط دارم همه‌ی تلاشمو می‌کنم که یه جایی هم برای ارزش‌های دیگه‌م باز کنم. باشد که رستگار شویم :دی

 

خیلی یهویی؛ پایان!

شگفتی‌های پنهان در یک لبخند..

تحلیل آماری بعد از مرور بلاگ...

تناقض همیشگی بین کار و درس و زندگی :))

یکی ,توی ,هم ,رو ,دانشگاه ,پیش ,توی سرم ,دانشگاه جدید ,و زندگی ,و غیره ,دارم که

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نشریه فرهنگی بیان فلسفه و دین در روانشناسی بهینه سازی سایت دپارتمان مشاوره ای کنکور انتخابات مجلس یازدهم اصفهان خدمات حمل و نقل ایرانکس دی تی شاپ سروشنامه آموزش زبان انگلیسی دانلود آهنگ ، فیلم و سریال